محصولات مرتبط
همگان شینجی میکامی را به عنوان یک کارگردان و بازیساز خبره در سبک وحشت میشناسند، از نمونه کارهای او که اتفاقاً به عنوان یک تحول عظیم شناخته میشود میتوان به سری بازیهای رزیدنت اویل اشاره کرد. اما واقعیت امر این بود که پس از موفقیت خیره کننده نسخه چهارم رزیدنت اویل انتظارها از این سری آنقدر بالا رفت که دیگر هیچ گاه شاهد چنین موفقیتی نبودیم. میکامی با ارائه بازی جدید خود که تحت عنوان The Evil Within شناخته میشود باری دیگر سعی در القای دوباره همان حس ترسی که در رزیدنت اویل 4 تجربهاش کردیم را دارد. زمانی که این بازی معرفی شد خیلی عظیمی از گیمر ها و منتقدین امیدوار به تجربه یک ترس واقعی را در سر میپروراندند، ولی آیا میکامی موفق به انجام این کار شده است؟ آیا باز هم میتوان تا سر حد مرگ در یک بازی ترسید؟
داستان بازی با یک ایده کلیشهای شروع میشود، باز هم شورش در تیمارستان و این حرفها… . سباستین و همکارانش در ایستگاه پلیس محلی پیغامی را با موضوع شورش در یک تیمارستان دریافت میکنند، برای همین برای بررسی این موضوع به سمت آن تیمارستان حرکت میکنند. از همان بدو رسیدن به تیمارستان جوی سنگین بر بازی حاکم میشود، سباستین و همکارش برای بررسی صحنه جرم پا تیمارستان میگذارند. از همان ابتدای ورود صحنهای آزار دهنده نمایان میشود. جسدهای تکهتکه شده که روی هم افتادهاند و خون بسیار زیاد که بر در و دیوار و زمین پاشیده شده است. سباستین و همکارش به اتاق دوربینها میروند تا بر همه جای ساختمان تسلط داشته باشند. اما چیزی که در دوربین مشاهده میکنند تا حد بسیاری عجیب است، چند پلیس که توسط یک فرد بیگانه و بد شکل در حال تکهتکه شدن است، سباستین سر خود را بر میگرداند و قاتل ترسناک بازی را میبیند، سپس همه جا تاریک میشود… . پس از مدتی سباستین چشمانش را باز میکند و به این دنیای وارونه نگاه میکند. کابوس تازه شروع شده است.
خوشبختانه روند داستان بازی محدود به محیط تیمارستان نمیشود و فقط در بخش اول بازی سر کارمان با تیمارستان است، داستان سریعاً خود را از شر تیمارستان رها میکند و پا به دنیای حقیقی میگذارد. دنیایی که مانند محل زندگی سباستین با ثبات و آرامش نیست. بوی خون در آن پیچیده است و ترس در آن بیداد میکند. البته داستان خالی از اشکال نیست و به هیچ عنوان نمیتوان آن را خارقالعاده خطاب کرد. در طول بازی شاهد اشکالات بسیار در روند داستانی بازی بودیم که هر کدام به نوبه خود منجر به آزار گیمر میشدند، اما همه این اشکالات در پس روایت عالیاش محو میشوند و هیچ گاه از آن احساس خستگی نمیکنید. در کل داستان بازی در سطح خوبی قرار دارد.
گرافیک بازی از لحاظ هنری در جایگاه بسیار خوب قرار دارد، طراحی محیطهای مختلف بازی به خصوص آن عمارت زیبا که به صورت کامل از قصر وینچستر الهام گرفته شده است بسیار دلهره آور و عاری از ترسهای یک باره و مسخره هستند. طراحی تمامی مقاطع بازی به لطف شینجی میکامی به صورت هنرمندانه و بسیار دلچسب صورت گرفته است و هیچگاه نمیتوان یک مکان با عناصر تکراری و حوصله سربر در آن پیدا کرد. اما بر خلاف گرافیک هنری که در بهترین حالت ممکن قرار دارد، گرافیک فنی بسیار ضعیف کار شده است. متأسفانه میکامی و تیمش از لحاظ فنی به هیچ وجه خوب کار نکردهاند و در طول روند بازی شاهد مشکلات آزار دهنده بسیاری هستیم. از باگهای بسیار شدید گرفته تا بالا و پایین شدن مداوم فریم ریت تماماً تصدیق کننده این موضوع هستند.
گیم پلی بازی بر خلاف گرافیکش که در سطح خوبی قرار نداشت برای باری دیگر خبرگی میکامی را در این بخش به رخ همه کشید. به نظر میآید میکامی قصدش بازگشت به ریشههای رزدینت اویل 4 بوده است و اتفاقاً بسیار موفق هم ظاهر شده است. گیم پلی بازی بسیار مستحکم و غیر قابل پیش بینی است و کاملاً هدف بازی را پیش میبرد. در بازی هم سلاح گرم و هم سلاح سرد برای مبارزه با دشمنان وجود دارد اما این توانایی خود شما و وجود سباستین در محیطهای مختلف است که باعث میشود با یک گیم پلی جذاب و مبارزاتی از پیش تعریف نشده روبرو باشیم.
در طول روند بازی The Evil Within بهترین روش برای پیشبرد هدفتان و دوری از دشمنها مخفی کاری است. اما در بسیاری از مواقع این روش عملاً پاسخگوی نیاز شما نخواهد بود و باید با مبارزه و کشت و کشتار پیش بروید. البته گاهی وقتها نیز تنها یک راه ممکن است: فرار! … . در بازی سلاحهای زیز و درشت بسیاری قرار دارد اما در بسیاری از مواقع میتوانید با کمی نگاه به دور و اطراف تلههایی را تعبیه کنید و بدون حتی هیچ گونه شلیکی دشمنانتان را از پا در بیاورید.
موسیقی بازی خارقالعاده است! با توجه به مقطع بازی گاهی وحشتناک است گاهی دردناک، گاهی وحشتناک است گاهی ترسناک، در هر محیط لحظه و ثانیه موسیقی دقیقاً آن چیزی است که باید باشد و حس ترس را بیش از پیش به گیمر القا میکند. صدا پیشگی ها نیز به بهترین شکل ممکن صورت گرفتهاند و حس واقعی را به همراه ادای درست کلمات به گیمر انتقال میدهند. صدا گذاری عناصر طبیعی نیز چون باد، باران، برخورد اشیا با یکدیگر، صدای پا و… همه و همه به خوبی هرچه تمامتر کار شدهاند و جای هیچ گونه انتقادی از خود نمیگذارند.
شینجی میکامی با ارائه این بازی ثابت کرد سبک وحشت هیچ گاه از بین نخواهد رفت و همواره با یک ذهن خلاق میتوان گیمر ها را تا سر حد مرگ ترساند. این بازی مطمئناً جانشین رزیدنت اویل 4 پس از 9 سال فاصله زمانی است. پس اگر به دنبال یک بازی فوق ترسناک میگردید حتماً این عنوان را تجربه کنید.
منبع: par30game
زمان انتشار: 10/14/2014
دیدگاه خود را بنویسید